سقف آسمون

آسمون دله هر کسی یه سقفی داره سقفه آسمونه دله شما تا کجا بالا میره؟

سقف آسمون

آسمون دله هر کسی یه سقفی داره سقفه آسمونه دله شما تا کجا بالا میره؟

روح خدا

روزی که خداوند اراده کرد و از روح  والا و عظیم خویش در جسم خاکی  من دمید روح خدا در وجود من جاری شد جاری جاری مثل عطر گلهای یاس که در باغهای گل جریان دارد. 

 من شدم روح خدا,و خدا هم شد روح من .من او دیگر جدا نبودیم .هر موقع اراده می کرد به آسمان پر میکشید اوج میگرفت و تمام  وجودم را  غرق در شادی می کرد.

 اما اما تن خاکی من آلوده شد قدر امانت الهی را ندانست یادش رفت که این روح جاش روی زمین نیست یادش رفت که این روح واسه پر کشیدن به آسمون ,واسه رسیدن به ملکوت, اما تن خاکی پشت پا زد به همه چیز چسبید به این دنیا به این دنیای  خاکی و 

 کم کم روح, روح خدا گوشه عزلت گرفت و نشست پشت چشمها  و ازاین دریچه نظاره گر دنیا شد.این است راز قداست  راز  صداقت و پاکی چشمها .