سقف آسمون

آسمون دله هر کسی یه سقفی داره سقفه آسمونه دله شما تا کجا بالا میره؟

سقف آسمون

آسمون دله هر کسی یه سقفی داره سقفه آسمونه دله شما تا کجا بالا میره؟

راز تنهایی

طنابی که بین دو فاصله است  

ونسیمی که با هر وزش طناب را می لرزاند 

و عزمی جزم برای از بین بردن فاصله ها   

و شورو اشتیاقی برای یکی شدن 

اما نمی دانم لغزش پای دل بود یا شدت نسیم که تورا محکوم کرد به سقوط  

سقوطی تلخ به قعر تنهایی 

و این بود راز تنهایی....

آرزوی شیرین

نگاهی که خشک میشود و همه چیز دوباره زنده می شود نمی خندی گریه نمی کنی اما مبهوت می مانی و به اعماق وجودت گوش فرا می دهی که میشکندخرد می شود اما هیچ نمی گوید . خودت را غرق می کنی غرق در بی خیالی . خوشحالی از اینکه زنده ای نفس میکشی .دوستداری واقعیت را بدانی تو سالیان دراز است که مرده ای ,فقط راه میروی نگاه می کنی میخندی اما غم چشمات مرگ را فریاد می زند ... مرگ مرگ مرگ و گاه چه آرزوی شیرینی است مرگ

چقدر دلم برا سقف آسمونم تنگ شده.