عاشقان عزادار

محرم که میشه بی اختیار دلامون عزادار میشه

پرچم سیاه روی دلامون کشیده میشه

نمیدونم چه حسیه که من آشفته کرده

مرددم بین رفتن یا ماندن

یه نیرویی میگه برو

یه نیرویی میگه تو بین این همه عاشق جایی نداری

چه جوری میشه عشق به حسین را اثبات کنم

چه جوری بفهمم اونم دوسم داره

چه جوری بفهمم نگاهش به من هم میافته

وای خدای من بهم بفهمون

این همه سوال بی جواب منو پاسخ بده

چقدر دلم گرفته.............

فکری نا مفهوم

آدما صورتک به چهره میزنند و بازی زندگی را شروع میکنند.

به این فکر می کردم که همه چیز را میشود رنگ کرد به جز احساس پاک عشق را

گونه های دخترکی که با دیدن معشوق خود رنگ عشق به خود میگیرند

وضربان قلبی که با دیدن معشوق هماند صدای پای آهوی رمیده به اوج میرسد

این است شمیم دلنواز عشق

عشق را نمیتوان رنگ کرد

عشق تنها رنگ عشق به خود میگیرد

خدایا مرا عاشق گردان.

جشن پاییز

عروس قشنگ پاییزی من ،

عروس هزار چهره هزار رنگ من ،

توئی که تنها یی و من که عاشق توام

دیشب که جشن عشق در خیابانهای پاییزی به پا بود من ترسیدم  ،ترس  ازآنکه عروس من عشقش را به پای دیگری داده باشد.

با نسیم پاییزی هم قدم شدم  وقتی عروسم را کنج خیابان دیدم اشکم سرازیر شد عروس زیبای من همچنان عاشق ،زیبا پر ابهت مانده بود.

عروس من عاشقانه در جشن عشق پاییز با حس من همراه شد

چه با شکوه بود نگاه عشقمان

چه با شکوه بود لحظه همنوایی با جشن پاییزی

و باد خنک پاییزی که همه عروسان  خیابان را به رقص در آورده بود.

دوستت دارم عروسک پاییزیم.