سقف آسمون

آسمون دله هر کسی یه سقفی داره سقفه آسمونه دله شما تا کجا بالا میره؟

سقف آسمون

آسمون دله هر کسی یه سقفی داره سقفه آسمونه دله شما تا کجا بالا میره؟

حکمت دوست

خسته و نالان شکوه میکنی که چرا  من؟

چرا این شد چرا آن شد

و پاسخ دوست سکوتی آرام بود ودعوت به صبر

باز تو ناله سر میدهی  شکوه و شکایت می کنی

و باز سکوت

فریاد می کشی چیست حکمتت کجاست  عدالتت

 و باز سکوت

در بی خبری به سر می بری

دنیای کوچکت تیره و تار است

و باز سکوت

در این تاریکی ناگهان دریچه ای گشوده می شود

دریچه ای که تو را به فکر وا می دارد

می فهمی  حس می کنی که چه بود دلیل آن سکوت

در پس پرده آن سکوت چه نهفته بود

نیمه شب است و تو حیران و شرمنده ای  از آن همه شکوه از آن همه ناله

چه زیبا فهماند که در راه عشق چون و چرا معنی ندارد

کسی که سر در کوی معشوق نهاده است در مقام فناست

هر آنچه هست از اوست

نفس  روح نگاه گوش همه و همه از آن اوست................

یا حق


آیینه

امروز غریبه ای در آیینه دیدم

لبخندی به لب داشت

نمی دانستم چیست علت لبخند او

شاید شاد بود از اینکه معشوق نظری به او انداخته بود

شاید شاد بود چون با تمام وجود حکمت خدا را درک کرده بود..............

عجب آرامش عمیقی در چشمان به رنگ عسل غریبه حکمفرماست

نگاهم را از او بر میگردانم  و چشم فرو می گذارم

ولی ثانیه ای نمی گذرد که دلتنگ چشمان به رنگ عسل غریبه می شوم و باز نگاه در آیینه می دوزم

 لبخند زیبایش تسلی بخش روحم شد

و من با لبخندی بر لب  با غریبه یکی میشوم

یا  حق



رحمت حق

چشماتو میبندی بدون هیچ ترسی میگی:

             دوستت دارم

نه فکر اون دلی هستی که میلرزه

نه فکر اون نگاهی هستی که عاشق میشه

دوست داشتن آیه ای است از جانب خداوند

نهایت رحمت خداوند است به بنده اش

دوست داشتن وسیله ای برای خودخواهی نیست

دوست داشتن نهایت ابثار است

چشماتو باز کن دلت وقتی گواهی داد با شهامت بگو

           دوستت دارم

و تا آخرش بمون.

یاحق