صدای آواز پرستو تمام شهر را پر کرده است
مرد کفش کهنه اش را با چابکی می پوشد
ونسیم صبحگاهی را در آغوش می گیرد
آن سو تر
دخترک با دنیایی
پر از تشویش
پر از دو دلی
سنگی را به سمت آسمان پر تاب می کند
صدایی نیامد
سنگی دیگر
و باز انتظار
انتظاری بی حاصل
امروز خورشید خیال بالا رفتن از نردبان آسمان را ندارد
نسیم آواز عشق سر می دهد
و مرد با او هم نوا شده
و چشمانی که به سمت آسمان هنوز خیره مانده است
.............
یا حق
نمی دونم توی این عصر های جمعه چه غمی است که با وجود همه لبخندها
دل تنگی یه گوشه از دلت خونه می کنه.
یا حق
عشق عادت نیست
عشق تکرار نیست
عشق تولد لحظه به لحظه است
عشق دعای سر نماز است برای شنیدن خبری از اوست
عشق توجه لحظه به لحظه اوست
عشق لبخندی است که در تنهایی با یاد او بر لبت می نشیند
و آرامش است که همه وجودت را فرا می گیرد
عشق زمزمه دوستت دارم است
عشق عادت نیست
..........
یا حق