یه جایی دسیده ای که دیگر خودت را هم نمیشناسی
با خودت غریبه شدی
لحظه ای اندیشه کن
یا حق
دلم برا خدا تنگ شده
کاش دستم را می گرفت
دستم
قلبم
روحم
یخ زده
دلم خدایا تو رو می خواد
دست بزاری رو شونم
بهم بگی باهاتم تا آخرش باهاتم