یه بغض گنده دوتا دستشا محکم به گلو فشار میده
آهای بی انصاف
داره خفه میشه
ابرها یک به یک از زیر پای دخترک کنار میروند
و او رادر دنیایی از خیال در این برهوت فضا رها میکنند
نه صدایی به گوش میرسد
و نه ترانه ای بر لبان خشک دخترک جاری میشود
اسیر بودن و نبودن است
ماندن یا رفتن
.....................
یه کلام
دلم گرفته
......
یا حق