کلماتی که همیشه در صحنه ذهن من جولان می دادند الان مدتیست که در کوچه پس کوچه های ذهنم گم شده اند
شاید هم همراه با رنگ ها روی کاغذ پخش می شوند
کسی چه می داند پشت این کلامات گم شده چه احساسی نهفته است
خود نیز نمی دانم
همی دانم که مدت زمانی است از من دوری می کنند
همچون چشمه خشک گوشه این خزان افتاده ام
وحتی گنجشک ها هم برایم آواز سر نمی دهند
یاحق