-
کلمات فراری
پنجشنبه 15 دیماه سال 1390 22:18
کلمات میاد باز میره فقط می دونم یه احساسی تو وجودم هست که دوست داره بیان بشه . . . نه انگاری کلمات باهام راه نمیاند بی وفا می شم و قید نوشتن را میزنم احساس هم بره کنج دلم بشینه یا حق
-
تنهایی
یکشنبه 11 دیماه سال 1390 20:16
تنهایی شاید مونس همیشگی ماست تنهایی شاید محرم دل تنگ ماست تنهایی شاید اون شونه ای است که وقتی بغضمون میشکنه راحت سرمون را را می گذاریم روش و گریه می کنیم تنهایی من شب آشنای دیرینیم ............... عجب دل تنگم امشب یا حق
-
آرامش
چهارشنبه 7 دیماه سال 1390 18:50
آرامش سرابی است در بیابان زندگی گاه به طمع رسیدن به آن فرسنگها راه طی می کنی اما اما نهایت به سراب می رسی و نگاهی به پشت سر می اندازی عمر از دست رفته قهقه ای گوش خراش سر می دهد آرامش همین لحظه است که در آنیم قدرش را بدانیم یا حق
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 3 دیماه سال 1390 17:46
اونی که خریدار حرف دله کوچیک نیس ابهتی دار ه به اندازه وسعت یه دل دریایی ...........
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 2 دیماه سال 1390 22:39
میدونی کسی نمیاد به وبلاگت سر بزنه میدونی نوشته هات خریدار نداره اما حرف دل باید زد باید نوشت شاید شاید روزی برای حرفهای دل خریداری پیدا شود یا حق
-
هیچی
دوشنبه 28 آذرماه سال 1390 21:24
صورت ساحل با سیلی دریا سرخ نگه داشته شده زود قضات نکنیم .....
-
یلدا
شنبه 26 آذرماه سال 1390 22:32
باز زمستان باز دونه ها سفید برف که آسمون شبهای بلند یلدا را ستاره بارون می کنند واشکهای پر احساس ابر که بی بهانه زمین را سیراب می کند. یا حق
-
سکوت
شنبه 19 آذرماه سال 1390 21:09
پشت این دیوار سکوت نفسم گرفت دیوری که خشت و گلش را من و تو می سازیم و خشت به خشت روی هم می گذاریم روزی به خودمان می آییم که بلندای این دیوار سایه بر سر دلمان انداخته و دوست داشتنها زیر این دیوار له شده است سایه سکوت سرد است خیلی سرد . . .
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 16 آذرماه سال 1390 22:50
دیر زمانی است که با خودم نی غریبه شده ام و ساعتهاست که صدایم به گوش کسی نرسیده است سکوت همه جا حاکم است و گاه صدای گوسفندی از آن دور دست سکوت شب را می شکند
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 16 آذرماه سال 1390 18:21
هق هق گریه عزیزترینت و سکوتی که در پشت آن هیاهوی عظیمی است وای چقدر از این دنیا خسته شدم
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 10 آذرماه سال 1390 17:12
هوای ابری دل اشک شبانه چشم لبخندی که شاید برای مخفی کردن حرفهای دل به روی صورت می نشیند چقدر این هوای ابری دل دلگیر است
-
.
سهشنبه 8 آذرماه سال 1390 00:02
زندگی ساز خود را می نوازد و ما دست بر زیر چانه تنها به نوای آن دل خوش کرده ایم غافل از اینکه غارتگر عمرمان است ....... یا حق
-
گذر سخت زمان
چهارشنبه 2 آذرماه سال 1390 14:18
زمان داره جون می کنه چقدر داره طول میده این ثانیه ها را این دقایق را این ساعتها را این روزه و شبهای کشنده را ......... یا حق
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 23 آبانماه سال 1390 21:05
دلم گرفته خیلی
-
....
سهشنبه 17 آبانماه سال 1390 21:47
آدم با همه ابهتش گاهی دنیاش میشه یه عروسک............
-
زندگی
سهشنبه 10 آبانماه سال 1390 23:07
زندگی مثل یک طنابی شده در گردنم هرچ بیشتر در آن غرق می شوم بیشتر احساس خفگی میکنم ای کاش کسی زندگی ام را ازم میگرفت تا من نفس بکشم
-
تردید
شنبه 30 مهرماه سال 1390 23:20
شب سرد پاییزی و نگاهی سردتر از این شب سکوت است و سکوت است و سکوت و دل همچنان در جستجو و ترتیب کلمات مردد است در خفقان خود گرفتار است نه راه پس دارد و نه راه پیش دنیای تردید همه جا را پوشانده است نگاهی مهربان آن سوتر تو را به سوی خود میخواند اما تو هنوز غرق تردیدی
-
این روزها
پنجشنبه 28 مهرماه سال 1390 19:27
این روزها همه جا هستم این روزها همه چیز هستم این روزها همه کس هستم این روزها من نیستم این روزها من گم شده ام این روزها غریب تر از همیشه ام ان روزها تنهایی داره خفم می کنه این روزها خنده ام تلخ تر از همیشه است گریه ام بی بهانه شده دقایق لحظه ها منت بیشتری به سر من میگذارند این روزها........... امان از این روزها یا حق...
-
بازم پاییز
سهشنبه 26 مهرماه سال 1390 15:16
پاییز واسه خودش تو شهر قدم میزنه و دلبری می کنه عجیبه این روزهای پاییزی ......
-
غربت
دوشنبه 25 مهرماه سال 1390 16:00
چقدر اینجا بوی غربت پاییز گرفته صدای خش خش بگه را اگه میخوای حس کنی دلتا بسپار به باد پاییزی که گاه سرماش تا مغز استخون نفوذ میکنه ............. یا حق
-
دیگه دنیاس
دوشنبه 11 مهرماه سال 1390 19:54
یکی این ور دنیا داره درد میکشه اون یکی داره از ته دل می خنده یکی بغض ۱۰ ساله تو گلوشه او ن یکی پشت پا زده به همه چیز یکی داره با چشمان پر اشک واسه عشقش آرزو خوشبختی می کنه اون یکی داره با بی خیالی نگاه معنی دارش را به دیگری هدیه میده یکی منتظر و چشم براهه اون یکی چشماش را بسته و تو خیالاته یکی شب و روزش شده معشوقش اون...
-
پاییزی دیگر
سهشنبه 5 مهرماه سال 1390 23:10
شبهای پاییزی است آموزگار عشق همان که درس عشق را به او داد همان که دستهایش را گرفت و با حرارت عشق آشنا کرد همان که دوست داشتن را برایش هجی کرد شاید آنسوی سقف آسمان با فرشته ای هم خواب شده است
-
سایه های بی احساس
دوشنبه 4 مهرماه سال 1390 21:34
دنیای بی رنگ سایه ها سیاه سفید عبور سایه ها بی احساس می روند می گذرند مثل مثل هزاران آدم کوکی شهرمون می خندند و می شکنند میشکنند و می روند ........ یا حق
-
پاییز
یکشنبه 3 مهرماه سال 1390 23:07
پاییز هزاررنگ و هزار چهره کافی است تو خاکستری ببینی اونوقت پاییز هم می شود یک رنگ و تک چهره ...... یا حق
-
یا زنگی زنگ یا رومی روم
سهشنبه 29 شهریورماه سال 1390 12:04
یکی پیرهن نازکی انداخته رو دوش روحش اون یکی ژاکت بافتنی گرم و نرمی پوشانده به تن روح و من نیمه عریان روحم را رها کرده ام در این شهر غریب پرسه می زند نه ماندنی است نه رفتنی است یا جامعه ای بر تنش کنید یا نیم لباسش را از او بستانید تا من و جسم خلوت کنیم در آن خاک سرد یا حق
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 29 شهریورماه سال 1390 00:08
دلم می خواد امشب سر خدا فریاد بزنم
-
بی یاد
سهشنبه 29 شهریورماه سال 1390 00:04
امشب جیرجیرکها هم غمگین می خونند همه چی دست به دست هم دادند که اشک من را در بیارند اشک من هم از خدا خواسته میاد بیرون شاید بار دلم را سبک کنه خسته ام
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 28 شهریورماه سال 1390 23:02
دلم یه عمریست که گرفته
-
.......
پنجشنبه 24 شهریورماه سال 1390 23:47
پیرزن دوست داشتنی توی محلمون همونی که وقتی بچه بودم تو برف خوردم زمین بلندم کرد و از همون روز با هم رفیق شدیم مرد خدایا خودت قرین رحمتش فرما الهی آمین
-
شب مستی
دوشنبه 21 شهریورماه سال 1390 23:59
تا حالا لب به شراب نزدم تا حالا مست نکردم اما گاه صدای تاری مرا مست می کند گاه دیدن یار مرا مست می کند گاه یاد یار مرا مست می کند امشب مست مست مستم تار و یارو یاد همه جمعند و من مست مست مست یا حق