یه جایی یه روزی

یه جایی یه روزی یه  نگاهی کردی یه دلی سوزوندی  الان داری آتیش می گیری

یه جای یه یه روزی یه خنده ای کردی یه دلی را لرزوندی  الان داری ناله می کنی

یه جایی یه روزی یه کاری باید می کردی یه گره ای باید باز می کردی الان داری با حیرت گره های زندگیت را نگاه می کنی

یه جای یه روزی یه آهی شنیدی بی توجه رد شدی  الان روزی هزار بار آه می کشی

 یه روزی یه جایی .................یه دلی .......

نگیم این روزهای سخت کجا بوده همه برگشت کارهامونه

یا حق

من

من

دو تا حرف بیشتر نیست

اما پشت این من هزاران هزار  دنیاست

من اسیر این من شدم

خداجون رهام کن

یا حق

کلمات فراری

کلمات میاد باز میره

فقط می دونم یه احساسی تو وجودم هست

که دوست داره بیان بشه

.

.

.

نه انگاری  کلمات باهام راه نمیاند

بی وفا می شم

و قید نوشتن را میزنم

احساس هم بره کنج دلم بشینه

یا حق