شبهای زمستون و نگاه یخ زده پشت شیشه
احساسی که رخت بسته از وجود
و رهگذر جاده های برفی که از دور لبخندی میزند و دستی تکان میدهد.
چه قدر گرم است اشکی که روی گونه جاری میشود.....