امروز غریبه ای در آیینه دیدم
لبخندی به لب داشت
نمی دانستم چیست علت لبخند او
شاید شاد بود از اینکه معشوق نظری به او انداخته بود
شاید شاد بود چون با تمام وجود حکمت خدا را درک کرده بود..............
عجب آرامش عمیقی در چشمان به رنگ عسل غریبه حکمفرماست
نگاهم را از او بر میگردانم و چشم فرو می گذارم
ولی ثانیه ای نمی گذرد که دلتنگ چشمان به رنگ عسل غریبه می شوم و باز نگاه در آیینه می دوزم
لبخند زیبایش تسلی بخش روحم شد
و من با لبخندی بر لب با غریبه یکی میشوم
یا حق