صورت معصوم پسرک که از فرط گرسنگی گوشه پیاده رو به خواب رفته است نگاهت را به سوی خود می کشاند
لحظه ای می ایستی دیگر شادی و هیاهوی مردم را نمی شنوی
آنچه می بینی
حس می کنی
لمس می کنی
می شنوی
فقط نغمه دردیست که از پشت چشمان بسته پسرک تا عمق وجودت نفوذ می کند
بوی عید
ماهی قرمز
کفش نو
.....
همه گم می شوند
یا حق