باد با وقار همیشگی اش صدای عشق را در گوش رهگذران کوچه پس کو چه های شهر زمزمه می کند
و من گم شده این شهر غریبم
باد می آید اما راز عشق را به من نمی گوید
و من همچنان اسیر خویشم