بهار اومد
با همه ابهت و زیبایی و شکوهش
قدم گذاشت تو خونه هامون
قدمش روی چشم
کاش اینقدر دیوار دلهامون را بالا نبرده بودیم
کاش حد اقل یه پنجره هم واسه ورود بهار به دلهامون باز میذاشتیم
کاش بهار مهمون دلهامون میشد
کاش آفتاب عشق تو دلمون می تابید تا زمستون بی حسی از دلامون رخت می بست
کاش هیچوقت زمستون به خونه دلمون نمیومد
و ای کاش ................................................