میهمان گاه و بی گاه گلوی من شده است بغض بی دلیل
بغضی که گاه سر زده می آید و دل رفتن ندارد
با این میهمان ناخوانده چه کنم
رسم میهمان نوازی این نیست که روی ترش کنم
مروارید چشمانم را بر او ارزنی میدارم
تاب نمی آورد
میرود
گویی که هرگز نبوده است
...............
یا حق