سقف آسمون

آسمون دله هر کسی یه سقفی داره سقفه آسمونه دله شما تا کجا بالا میره؟

سقف آسمون

آسمون دله هر کسی یه سقفی داره سقفه آسمونه دله شما تا کجا بالا میره؟

آغوش خدا

تولد دوباره

زندگی نو

با پشت پا زدن به همه منیت ها

از من رها می شوم 

و همچون نوزادی معصوم به دنیا می نگرم

یارب دستم را بگیر

محکم تر از قبل

یارب آغوشت شیرین تر از قبل مرا به خود فرا می خواند

دوستت دارم

یا حق

قصه آدم

از کجا آمده ام؟

تا حالا فکر کردید  که  از  کجا آمده ایم

 مشتی خاک بودیم همین خاکی که اگر الان گوشه ای از لباست بنشیند با نازاحتی از خودت دور می کنی

راستی  مگه می شه آدم از خودش دوری کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خب این خاک قصه  ما  بی ارزش گوشه افتاده بود

خالق عظیمی آمد و به این خاک دون ارزش بخشید

اومد خاک  را فرم داد شکل داد و روحش را در وجود ما امانت گذاشت

صدای اعتراض ملایک بلند شد

یکی گفت اینی که می سازی عصیانگر است

اون یکی گفت من عمرا بهش سجده کنم 

خلاصه یه خاک بی ارزش اینجوری شد یه خدای کوچک

یه وجود مقدس 

گذشت .گذشت

آدم این وجود پر ارزش  فراموش کرد که نباید به درخت ممنوعه نزدیک بشه 

گول خورد

شاید  هم هوس کرد

شاید هم دلش گفت

که به سراغ اون درخت

رفت و رفتن همانا و بهشت و از دست دادن همان

امد رو زمین

اما هنوز آدم است

چیزی که ما  الان شاید نباشیم

یا شاید ادعا می کنیم که آدمیم

اگه اون آدم فقط یک بار به درخت ممنوعه نزدیک شد

ما  از صبح از درخت ممنوعه میوه می چینیم

به نظرت دیگه از آدمیتمون چیزی  باقی می مونه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

یا حق

هر حسی که عشق نیست

هر دلی که لایق  عاشق شدن نیست

هر طپشی که دوستت دارم را زمزمه نمی کند

اما هیچ کس نمی داند که پشت پرده چه خبر است

یاحق