ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
ملکا دلم گرفته
لبهام حتی نمیتونه ذکرت را بگه
ذهنم در پوچی خودش دست و پا می زنه
ملکا گم شدم
گم شدم
کنارمی اما من ازت دورم
نیستم
ملکا
کجایی
خودت را بهم نشون بده
باشه چشمام لیاقت نداره
میبندمشون
صدات را می خوام بشنوم
عجب سکوت دلگیری
عجب بی حسی عجیبی
عجب بی کسی
.
. یا حق