سقف آسمون

آسمون دله هر کسی یه سقفی داره سقفه آسمونه دله شما تا کجا بالا میره؟

سقف آسمون

آسمون دله هر کسی یه سقفی داره سقفه آسمونه دله شما تا کجا بالا میره؟

سایه

سایه میشوی  قد میکشی تاریک میشود دنیای خیال من  

سایه میشوی  سرد میشوی خالی میشود دستان  من 

سایه میشوی محو میشوی  تنها میشود چشمان من 

و آن هنگام که ابرها خورشید  آسمان را در آغوش  گرفتند 

سایه ات در همهمه سایه ها گم میشود 

و  نگاهم جستجو گر سایه ات میشود ......

یا حق 

پاکن را بر میداری میافتی به جون زندگیت 

پاک میکنی  خوب و بد زندگیت را

فوت میکنی خورده ریزه های زندگیت را

دست میکشی  روی صفحه زندگیت 

جای رد پاها هنوز هست 

جای  شادیا هنوز هست

جای غمها هنوز هست  

دست زیر  چانه  تماشاگر میشوی ............. 

صدایی از تو شنیده نمیشود 

تنها صدای  درهای زنگ زده , و قفلهای آهنی منتظر کلید  است که با دل من بازی میکند 

یا حق