سقف آسمون

آسمون دله هر کسی یه سقفی داره سقفه آسمونه دله شما تا کجا بالا میره؟

سقف آسمون

آسمون دله هر کسی یه سقفی داره سقفه آسمونه دله شما تا کجا بالا میره؟

برگ پاییز

کاش بودم اونجایی که باید باشم

کاش حیرون و سرگردون بین کوچه پس کوچه های این شهر  نبودم 

کاش اون اغوش امن رها یم نمیکرد...


برگهای پاییزی میرقصند 

و از اغوش درخت جدا میشوند

نمیدانندکه سرنوت برا آنها چه خوابی دیده است

آری 

رهگذر از شنیدن فریاد برگها زیر پاهای خسته خود لذت میبرد

نمی داند که برگ چوب جدایی از آغوش درخت  را می خورد 


دل که بهانه گیری کنه 

دلی که لحظه به لحظه هی بهت غر میزنه 

یه جایی یه جورایی گیره

به دادش برس 

تو گنجه قایمش نکن 

............


لحظه دلتنگی

بعضی لحظات هستن که دوس داری با تمام وجود خدا را صدا بزنی 

و بفهمی که چقدر  خدا نزدیکت بوده و تو بی خب بودی 

دلم تنگ این لحظه است

یا حق