سقف آسمون

آسمون دله هر کسی یه سقفی داره سقفه آسمونه دله شما تا کجا بالا میره؟

سقف آسمون

آسمون دله هر کسی یه سقفی داره سقفه آسمونه دله شما تا کجا بالا میره؟

مهربانی یار

در عجبم از کارو حکمت خدا٬از این مهربانیو بخشش خدا ٬از این لطف و بنده نوازی خدا

از اینکه او همیشه با من است 

از اینکه من می خوابم اما او عاشقانه در دل شب بالای سرم نشسته و مرا نگاه می کند !

 از اینکه من او را فراموش می کنم اما او مرتب در گوش من نجوا می کند!   

از اینکه من از خود چیزی ندارم و خودرا صاحب  همه چیز می دانم و بر بی چیزی خود می بالم ٬اما او باز به من ارزانی می دارد!  

از اینکه من به اوج موفقیت می رسم و به خود مغرور می شوم اما او باز چشم می پوشد و مرا به بالا هل می دهد !

 از اینکه من غرق خود می شوم و او مرا به سوی خود فرا می خواند!   

از اینکه که من با گناه انس می گیرم غرق می شوم ٬  اما او دلم را می لرزاند  مرا به خود می آورد و میبخشد گناهان کوچک و بزرگم را   وپاک می کند مرا همچون گلبرگ باران خورده! 

از اینکه من سرگردان در این دنیا می بیند  و همچون مادری مهربان و دلسوز شتابان به سویم می آید و دستم را می گیرد !

از اینکه نا شکری مرا می بیند اما باز به من سلا متی ارزانی میدارد  !

از اینکه راز مرا می داند اما افشا نمی کند!  

از اینکه دل تنگی و تنهاییم را می بیند  و مهربانانه کنارم می نشیند و با لمس دلم منو آروم می کند!

...... 

واین است خدای مهربان من٬ این است صاحب اختیار من٬ به پاس این همه عظمت سجده شکر به جا می آورم و اشکهایم را بر سجاده عشق فرو میریزم .

چشم

پشت چشمهای به رنگ عسل دنیایی عظیم  نهفته است دنیایی که تنها روزنه اش به بیرون چشم است؛ دنیایی که با تمام ابهت و بزرگی خودش را در پشت چشم پنهان کرده. 

و من نمی دانم کیست که از پنجره چشم من بیرون را نظاره می کند !

و نمی دانم کیست در پس این چشمها در میان جمعیتی آشنا؛سرگردان به هر سو سرک می کشد  و آرام ندارد ! 

و نمی دانم کیست در پس این چشمها مرا ترک میگویدو خود به ابدیت می رود! 

و نمی دانم کیست  در پس این چشمها که با دیدن رقص پرستوها به اوج لذت می رسد ! 

و نمی دانم کیست که به جای من زندگی می کند به جای من می خندد به جای من می گرید و رها تر از همیشه عاشق می شود ! 

نمی دانم ولی شایددختر زیبایست که دستان ظریفش رازیر چانه قرارداده و و با دلی عاشق به دنیال معشوق خود از پنجره چشم  به دنیا خیره شده؟؟؟؟؟؟  

شب

نیمه شب است و سکوتی دل انگیزو من و خدا و دل 

تاریکی و ماه ستاره 

عشقو زیبایی و فریاد 

ردپای ماه بر اسمان دل نقش بسته  

و دل پرا از شادمانی و شور ....